دانلود پروژه مقاله تحقیق

مقاله تحقیق پروژه پایان نامه

دانلود پروژه مقاله تحقیق

مقاله تحقیق پروژه پایان نامه

مشاوره روانی کودکان

با سلام پروژه زیر با فرمت word ودر 47 صفحه تهیه و آماده چاپ میباشد....

تحلیل این کار این است که از کودکان بخواهیم از بحران فاصله بگیرند و در خانه خود به کارهای عادی آموزش بپردازند، فعالیت‌های بیرون خانه را گسترش دهند و دوستی‌ها را بیافزایند. والدین باید روی یان موضوع کار کنند که کمک نمایند به بچه‌ها در نظم دادن به زندگی خودشان و نگذارند که طلاق آن‌ها روی تمام فعالیت‌های بچه‌ها سایه بیافکند.
عنوان : مقاله مشاوره روانی کودکان
 
 
فهرست:
 
مقدمه :
بدرفتاری با کودکان
بدرفتاری روانی
بدرفتاری بدنی
تجاوز جنسی به کودکان
روش‌های مشاوره‌ای کلی برای کودکان مورد آزار قرار گرفته
چیزهایی که کودک از بدرفتاری در ذهن دارد
بچه‌های طلاق
اعتراف به واقعیات موجود در از هم گسیختگی ازدواج
رها شدن از کشمکش‌های والدین و فشار روحی و برگزیدن رسوم متعاقب آن
تحلیل شکست
حل مشکلات عصبانتی و سرزنش خود
پذیرش طلاق برای همیشه
رسیدن به امیدهای واقعی در مورد ارتباط افراد خانواده
کودکان در خانواده‌ی جدید
1- مرحله‌ی آغازین
2- مرحله‌ی حد واسط
3- مرحله‌ی پایان
کودکان در خانه‌ی تک والدی
 
مقدمه :
در فصل یک تعدادی از مشکلات مربوط به جامعه‌ی پیچیده‌ی امروز را توضیح دادم، مشلکاتی که کودکان در سال‌های اصلی رشد و نمو خود باید با آن‌ها دست به گریبان شوند. بدیهی است که مشاوران تمام راه‌حل‌ها را برای این مسائل نمی‌دانند اگرچه به نظر می‌رسد مطالب زیادی چاپ می‌شود و کمابیش توسط مشاوران اعمال می‌گردد. در این فصل روش‌های پیشنهادی نویسنده برای کار با این کودکان دارای احتیاجات و مشکلات مخصوص مطرح می‌شود. پیشنهادات شامل مراقبت، چگونگی محیط مشاور، و مهیا نمودن بستری آماده برای احتیاجات کودک است. خواننده ممکن است بخواهد به ضمائم A وB برای طرق مخصوص حل مشکلات رفتاری که ممکن است وابسته به این مسائل اجتماعی باشند مراجعه نماید.
این مسائل شامل: بدرفتاری با کودکان، طلاق، تشکل خانواده پس از طلاق، زندگی با یکی از والکدین، مردم و فوت اعضا خانواده، الکلی، کودکان نان‌آور خانوداه، افراد اوباش و خشونت است.
 
بدرفتاری با کودکان
کنگره‌ی بدرفتاری با کودکان را چنین معرفی می‌نماید: صدمات فیزیکی یا فکری، تجاوز جنسی، بی‌مبالاتی و غفلت در رفتار، بدرفتاری با کودکان زیر سن 18 سال توسط شخصی که وظیفه‌ی آسایش و فراهم آوردن رفاه کودک را در مواقع تهدید و زیان آسایش و رفاه و سلامت کودک دارد، (گروه تحقیقات و سلامت و رفاه اجتماعی ایالات متحده‌ی آمریکا 1975). کمیته‌ی ملی مشاوران مدرسه در آمریکا مقاله‌ای در مورد بیان مطلب بدرفتاریکودکان در سال 1988 منتشر کرد که آن را این طور تعریف می‌کند:
زدن ضربات و تحمیل چیزی اگر تصادفی نباشد بر روی بدن کودک، خسارات روانی مداوم و انکار احتیاجات روانی و فکری او (262)
مثال‌های ذکر شده در این بدرفتاری با کودک شامل: کبودی وسیع، سوختگی، پارگی، تاول یا فشار و استثمار او است، صدماتیکه نمی‌شود توضیح داد مانند: تجاوز جنسی، آزار و اذیت، استثمار، خسارات فکری و روحی مثل دست زدن به او و دعوا در خانه والدین داری مشکلات روانی و رفتاری ظالمانه است.
انجمن ASCA غفلت و بی‌توجهی به کودک را چنین معرفی می‌کند: فراهم نکردن غذای لازم، مراقبت، لباس، پناهنگاه و خانه، سرپرستی در امور، مراقبت پزشکی برای کودک. ص 262 و این رفتار را به عنوان سرپرستی نکردن و بی‌توجهی در امور پزشکی، غیبت غیرقانونی یا غیرعادی از مدرسه، کار بیش از حد، استثمار کودک، سوءتغذیه یا ترک او توضیح می‌دهد. (ASCA 1988)
 علاوه بر این بدرفتاری عبارت است از: رفتار بد روانی، فیزیکی و یا جنسی با کودک. Bachman , Moeller و Moeller در سال 1993 نوشتند که: کشف بدرفتاری روانی بسیار مشکل است اگرچه خلاصه‌ی مطالب آن‌ها 6 دسته بدرفتاری روانی را معرفی می‌نماید:
1- بدنام کردن و خار کردم کودک در رابطه با توانایی‌های او ظرفیت‌های او و خواسته‌های او اظهار نظرهای فکری او.
2- کنار گذاشتن و جدا کردن او از جامعه
3- تهدید
4- توقع زیاد بدون در نظر گفتن سن او
5- اعمال روش‌های سخت؛یرانه شدید و تعرض‌آمیز که از استفاده‌ی زیاد مواد مخدر و الکل حاصل می‌شود.
6- فراهم نکردن مراتب لازم برای کودکانی که از نظر فکری به طور جدی معلول هستند.
Jonison در سال 1990 بدرفتاری فیزیکی را استفاده از وسایل بر روی بدن کودک و ضرر و زیان بافت‌های آن که از سرخی یک سیلی شورع می‌شود و زخم ناشی از حرارت، اشیاء تیز، مواد شیمیایی، یا داروها و موادمخدر می‌داند. مرکز بین‌المللی سوءرفتار با کودکان و غفلت از آن‌ها در ایالات متحده تمجاوز و بدرفتاری جنسی را چنین ارزیابی می‌نماید: کاری که روی یک کودک صورت می‌گیرد توسط یک شخص بزرگ‌تر برای تحریک جنسی کودک و برانگیختن میل جنسی او از طرف تجاوز کننده (در سال 1993 توسط Moeller, Bachmam)
به علت تعاریف مختلف از بدرفتاری با کودکان در جوامع و کشورهای مختلف و از آن جایی خیلی از وقایع مربوط به بدرفتاری با کودکان گزارش نشده است یا بد گزارش شده است، شیوع بدرفتاری با کودکان را نمی‌توان راحت رد یک جا ارزیابی نمود.
به علاوه همان طور که اظهارنامه سلامت روانی هاروارد اشراه می‌کند (جولای 1993ص1) همه‌ی خانواده‌ها یک نوع نظم و روش یکسان و قوانین یکسان در مورد کودکان و برهنگی آن‌ها و لمس کردن و بوسیدن، ندارند.
دو گزارش دولتی از آپارتمان بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده (1996 و 1997) آمار بین‌المللی بدرفتاری با کودکان و غفلت از آن‌ها را برای سال 1995 تهیه نموده است. آن‌ها ارزیابی نموده‌اند که حدود 2 میلیون گزارش بدرفتاری با کودکان از حدود 3 میلیون کودک دیده شده است. علاوه بر این بیش از نصف این گزارش‌های بدرفتاری احتمالی از سوی افراد با مدارک علمی بالا مثل استادان، پزشکان، متخصصان بهداشت روانی، کارکنان مراکز خدماتی اجتماعی و مراقبت از کودکان انجام گرفته است. در بین قربانیان تأیید شده‌ی بدرفتاری غفلت، بیش از 50% هفت ساله یا کوچکتر بوده‌اند و 26% آن‌ها هشت تا دوازده ساله و حدود 21% آن‌ها سیزده تا هجده سال داشته‌اند. تعداد قربانیان بدرفتاری دخترک کمی بیش از پسران است.
بدرفتاری با کودکان در تمام طبقات اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی افراد جامعه دیده می‌شود. در بیشتر مواقع تجاوزکننده یا فرد بدرفتار یکی از افراد فامیل و یا دوستان است که مرد می‌باشد. فرد متجاوز از رشوه، تهدید گناه یا اجبار استفاده می‌نماید تا از سری بودن و نهفته نگه داشتن موضوع اطمینان حاصل کند. برای حمایت فامیل و قوم و خویش یا دوست ممکن است این بدرفتاری انکار گردد یا مخفی نگه داشته شود و این کار از راهنمای گوناگون صورت می‌گیرد، موضوع گزارش نمی‌شود و یا ضبط نمی‌گردد و کودک و خانواده‌ی او با این مورد روبه‌رو نمی‌شوند و کمکی یا معالجه‌ای دریافت نمی‌کنند.
چندین تئوری برای توضیح عوامل دست‌اندرکار بدرفتاری با کودکان مطرح است. خانواده‌ها معمولاً انعطاف‌ناپذیر و مستبد هستند و از هم دورند و از دنیای خارج هم ایزوله و جدا شده‌اند. شاید در آن‌ها تجربه‌ی مشکلات طلاق، ازدواج ، مشکلات و ارتباط بین والدین و کودکان وجود داشته باشد ولی آن‌ها مهارت و استعداد لازم برای مقابله‌ی با آن‌ها را نداشته باشند.
فقر،بی‌کاری، والدینی که قربانی بدرفتاری یکدیگر هستند، تغییرات تنش‌زا مثل جدایی و طلاق و تغییر مکان به محلی دیگری برای زندگی اغلب با بدرفتاری توأم می‌شوند. فاکتورهای اجتماعی مثل پذیرش کشمکش خانوادگی و تنبیه بدنی هم چنین می‌تواند با شیوع بدرفتاری با کودکان همراه گردد. کودکی که مورد بدرفتاری قرار گرفته است اغلب به موارد منفی فکر می‌کند و ممکن است منزوی شود، دیگران او را نپذیرند، مورد غفلت قرار گیرد و تهدید شود.
بدرفتاری روانی
اثر مخرب بدرفتاری روانی در زندگی کودکان به خوبی در تحقیقات و آزمایشات به عمل آمده درج گردیده‌اند. توهین به شخصیت و ارزش شخص، تهدید وارعاب، تنبیه توسط والدین، معلمان و دیگر بزرگترها و قلدری و تهدید توسط بزرگ‌ترها و دیرگ بچه‌ها همه ممکن است با این مشکلات همراه باشند. ندارک مشهود دال بر این است که نتایج بدرفتاری روانی در مشکلات جدی فکری، بی‌نظمی‌های رفتاری و ناهنماهنگی آن و یا هر دو رخ می‌نمایاند. تکنیک‌های مشاوره‌ای مثل مشاوره‌های ازدواج و طلاق، معالجات فامیلی، مداخله‌ی والدین و فرزندان آن‌ها، روش‌های مخصوص کار با خانواده‌هایی که از لحاظ اجتماعی جدا شده‌اند و کنار گذاشته شده‌اند و آموزش علمی برای کمک استادانه و عملی به افراد تحت بدرفتاری روانی پیشنهاد شده‌اند.
از آن جایی که کودکان مورد بدرفتاری قرار گرفته اغلب مشکلات روانی و رفتاری و فکری دارند و باعث می‌شود آن‌ها در کلاس درگیری ایجاد کنند در منابع علمی پیشنهاد شده است که روش‌های روانشناسی بدرفتاری کودکان در مدارس دائمی شوند. معلمان ممکن است در صحبت‌های خود دائماً نام‌های بد، تهدید و تنبیه به کار برند و دوره‌ی تحصیل طوری سازماندهی شود که به پیشرفت‌های درسی بیش از حد تأکید گردد در حالی که از پیشرفت اجتماعی افراد غفلت گردد و از طرف دیگر قلدرهای مدرسه یک فاکتور مهم هستند در گرایش‌ها بچه‌ها به این که از لحاظ رواین مورد تجاوز و تخطی قرار گیرند. مشاوران باید همیشه از امکان وجود بدرفتاری آگاه باشد البته وقتی که با کودکی مواجه‌اند که از مشکلات رفتاری و فکری رنج می‌برد.
بدرفتاری بدنی
کتاب سلامت روانی هاروارد (بدرفتاری با کودکان بخش 1 و 2 سال 1993) نتیجه گرفته است که بدرفتاری فیزیکی دراز مدت کاملاً شناخته نشده است. اثر بدرفتاری و دیگر تأثیرات آن در محیط و فامیل مشکل شناخته می‌شود. اگرچه ارزیابی شده است که حداقل 25% کودکان قربانی بدرفتاری فیزیکی، مشکلات روانی جدی دارند شامل نگرانی‌های مزمن، افسردگی، و گاهی عیوب دستگاه عصبی و مغز. Gaudin , Kurts و ... در سال 1993 گزارش داده‌اند که کودکان قربانی بدرفتاری فیزیکی در تحقیق آن‌ها، بسیاری از مشکلات جدی در مدرسه را تجربه می‌کنند مثل افتادن از دروس، حامگلی در زمان زیر هجده سال، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، نمره‌های پایین در دروس در امتحانات استاندارد ریاضی و زبان و تجدید دوره در یک سال یا همه‌ی سال‌ها 0رفوزه شدن) آن‌ها اشتیاق به تحصیل کمتری دارند و مشکلات رفتاری زیادتری دارند البته در مقایسه با دیگر بچه‌های کلاس شکست در تحصیلات دانشگاهی آشکارترین فاکتور بین کودکان طبقه‌بندی شده در این مورد غفلت است، اگرچه این گروه تجربه‌ی مشکلات شدید رفتاری را ندارند و در کلاس مشکلات سازگاری با محیط به صورت شدید شبیه بچه‌های مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته نیست.
تجاوز جنسی به کودکان
بر طبق تحقیقات Green در سال 1993 کزارش تجاوز جنسی و موارد گزارش شده در ایالات متحده واقعاً در سال 1980 افزایش نشان می‌دهد. تجاوز جنسی به دختران بیشتر از پسران اتفاق می‌افتد. پسران بیشتر د دسترس افراد غریبه هستند و دختران بیشتر قربانی تجاوز افراد خانواده می‌شوند (بدرفتاری با کودکان جلد 1 و 2 – 1993)
کودکان در تماس مکرر با متجاوز مشکلاتشان افزوده می‌شود البته برای باقی ماندن ارتباط و باید هم چنین در این موقع از عهده‌ی آسیب‌های ناشی از تجاوز هم برآیند.
در تحقیقی که او از مطالب علمی موجود نموده است (Green 1993) علائم کوتاه مدت مشاده شده در کودکان مورد تجاوز اغلب شامل ترسو بودن، نگرانی، پریشانی در خواب، بی‌خوابی، کابوس، دوری از چیزهایی که باعث ترس می‌شوند، ناهماهنگی بدنی و دیگر موارد شبیه بی‌نظمی و مشاور روحی و اختلال اعضاء بدن است. علائم پسران مورد تجاوز قرار گرفته است ممکن است شامل اختلالات ارتباطی مثل دروغ گفتن، دزدی، وحشیگری و حمله به دیگر بچه‌ها باشد. (بدرفتاری با کودکان جلد 1 و 2 سال 1993). کودکان با تجاوز شدشید ممکن است انزوا پیشه کنند و اولین مراحل علاوه یک دوره از فراموشی وسواسی شدید به رویا فرو رفتن، در خواب راه رفتن، نقاشی سیاه کشیدن، دوستان خیالی داشتن، در رساله‌ی Green ذکر شده است.
(و به این مطلب اشاره کرده است که بی‌نظمی‌های عدیده‌ی شخصیتی در کودکان این دهه برای اولین بار شناخته شده است و کودکان تقریباً همیشه مورد آزارهای شدید فیزیکی و جنسی قرار می‌گیرند. کمی عزت نفس، افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی ممکن است در کودکان با سن و سال بالاتر دیده شود که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.
اختلال در رفتارهای جنسی غیرعادی نیست و ممکن است به صورت شدید و جلوگیری کنند مثل بازداری جنسی یا اختلال معکوس جنسی بروز نماید. Green نتیجه می‌گیرد که هیچ الگوی رفتاری اختصاصی نمی‌توانند در کودکان تجاوز جنسی را مشخص نمایدو بعضی از موارد ممکن است از خود علائم نشان ندهند. تشخیص باید بر طبق بسیاری از اطلاعات گوناگون صورت گیرد شامل گذشته، ارزیابی از قابل اعتماد بودن چیزهایی که کودک در صحبت‌های خود فاش می‌سازد، ارزیابی روانشناختی، آزمایشات بدنی، ارزیابی‌های  بر طبق عملکرد روانی کودک و ارزیابی عملکرد خانواده‌ی او.
مقاله‌ی سلامت روانی هاروارد (بدرفتاری کودک، ج1 و 2 سال 1993) نتیجه گرفته است که بدرفتاری کودکانی که قربانی تجاوز جنسی و فیزیکی شده‌اند هیچ فرمول خاصی پذیرفته‌شده‌ای دیده نمی‌شود. این مقاله پیشنهاد می‌کند که مداخله‌ی در بحران و مشاوره ممکن است برای یک مورد ساده مفید باشد ولی در نمونه‌های شدیدتر سال‌ها باید معالجه بر روی کودک و افراد خانواده‌ی او صورت گیرد.
تکنیک‌های پیشنهادی برای کار روی کودکان مورد تجاوز قرار گرفته، شامل گوش دادن کامل به جزئیات، روشن کردن کلیه‌ی لغاتی که کودک در جمله‌های خود به کار می‌برد (منظورت چیست؟) یا (به من نشان بده) و بحث در مورد لمس کردن خوب و لمس کردن بد و در نظر داشتن این مورد که کودک حق داشته باشد به یک غیرمعمول بگوید (نه) و هم چینین بتواند صحبت کند با یک بزرگ‌تر مورد اعنماد و هر واقعه بدی که باعث ناراحتی او می‌شود به آن بزرگ‌تر بگوید شاید کودکانی که قربانی تجاوز جنسی بوده‌اند مشکل‌ترین افراد تحت معالجه باشند البته در قمایسه با کودکانی که از لحاظ فکری یا فیزیکی با آن‌ها بدرفتاری شده است. آن‌ها هم مانند بقیه یاد گرفته‌ان که به مردم اعتماد نکنند. آن‌ها توسط افرادی که دوست داشته‌اند شدیداً مورد تعرض قرار گرفته‌اند. مشاور ممکن است اوقات سختی را پیش رو داشته باشد تا اعتماد کودک را برای کمک به او جلب نماید.
مقاله‌ی بهداشت روانی هاروارد (بدرفتاری کودکان جلد 1 و 2 سال 1993) در مورد تحقیق برنامه‌های پیش‌گیری نظر خوبی نداشته است این مقاله نوشته زمانی که روی برنامه صرف شده کم بوده است و مفاهیم ارائه شده مشکل بوده‌اند مخصوصاً برای کودکان کم سن و سال‌تر. تحقیقات انجام شده در محل نشان می‌دهد فقط 10% افزایش در تعداد جواب‌های درست بعد از یک حضور ساده حاصل شده است و بیان نمده که افراد یازده ساله دوست دارند جواب‌های اشتباه بندهند ولی که از آن‌ها پرسیده می‌شود متجاوز شاید کسی باشد که شما را می‌شناسد و آیا شکتس قول و عهده و پیمان در این مورد درست ایست یا نه.
تحقیقات دیگر بر طبق مقاله پیشنهاد می‌نماید که کودکان شاید هنوز خیلی ترس داشته باشند و یا خجالت بکشند که آن را بگویند، و شاید کل این تحقیق و برنامه نگرانی‌هایی ایجاد نماید. نویسنده نتیجه گرفته است که هیچ کس نمی‌داند چگونه تکنیک‌های پیشگیری را به کودکان بیاموزد زیرا تجاوز در حالت‌های گوناگونی چهره‌ی خود را نشان می‌دهد و تحقیقات در مورد آن خیلی محدود بوده است.