دانلود پروژه مقاله تحقیق

مقاله تحقیق پروژه پایان نامه

دانلود پروژه مقاله تحقیق

مقاله تحقیق پروژه پایان نامه

فرار مغزها

سلام خدمت دوستای گلم  پروژه زیر بافرمت word در 106 برگ تهیه و آماده چاپ میباشد....

 مقاله فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

آنچه به فرار مغزها شهرت یافته است؛ بخشی از آمار اول است، مقصد این گونه مهاجرت ها (فرارها)، کشورهای توسعه یافته و ابرتوسعه یافته (کشورهای شمال) هستند.

عنوان :  مقاله فرار مغزها و نظریه کوچ مجازی

 

 

فهرست

فرار مغزها یا مغزهای فرار

اصطلاح شناسی فرار مغزها

نظریه کوچ مجازی در علم مدیریت و رفتار سازمانی

فرار مغزها و راه‌های جبران آن

تبادل مغزها، پدیده تازه

چگونگی فرارمغزهاازایران

تلاش دولت برای باز گردان مغزها

بهبود اوضاع اقتصادی و اشتغال ازفرار مغزها جلوگیری می‌کند

وزرا برای اخراج جوانان متخصص ازکشور بسیج شده‌اند!

فـــرار مغزها

علل مهـاجــرت مغـزها

راه‌حلهای پیشنهادی

ابعاد فرار مغزها در جهان و ایران:

بازنگری آمارها

1ـ پیشگفتار

2- فرار مغزها در جهان

3ـ فرار مغزها از ایران

4ـ جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

پیش درآمد

پیامدهای فرار مغزها برای کشورهای مبدأ و مقصد

تبادل مغزها، پدیده تازه

چگونگی فرار مغزها از ایران

تلاش دولت برای بازگرداندن مغزها

منابع

 

 

از بعد استراتژیک، نکات متفاوت سیاسی و تاکتیکی را لحاظ می کند؛ و در مقام اهل علم، بایستی که اگر از مرز دانش فراتر نمی رود، خود را در مرز آن نگه دارد. هدف وی تعالی است، تعالی جامعه. او، نه همچون سرخوردگان، اهل فرار است؛ بلکه در برابر واقعیت ایستاده است. در این نوشتار، سعی شده است با تاکید اولیه بر مسئله فرار مغزها، یک نظریه جامعه شناسانه و مدیریتی ارائه گردد.

این نظریه، ارائه دهنده راه حل غلبه بر مشکل نیست؛ بلکه برای درک ابعاد مسئله و تعریف صحیح آن است. برای تغییر در واقعیت، اولین گام درک، تجزیه و تحلیل آن است. از این رو ما نیاز به تئوری داریم. چنان که راسل می گوید: یک تئوری خوب از هر چیزی کاربردی تر است. از جمله بحث های امروزه در سطح دولت و جامعه، بحث فرار مغزها است. فرار مغزها، همچون هر پدیده اجتماعی دیگر علل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد؛ که در این نوشتار بر سر علل سخنی نمی رود. از بعد تصمیم گیری و حل مسئله، چهار مرحله اساسی وجود دارد: یکم، تعریف و تبیین مسئله؛ دوم، تحلیل و درک اسباب و علل؛ سوم، شناسایی راه حل ها و طراحی راه حل نهایی؛ و چهارم، پیاده سازی و اجرا.

پس از آن، نوبت بهبود مستمر است. به این صورت که مدام، پسخورد گرفته شود و تغییرات لازم اعمال شود. البته این مطلب، با سعی و خطا تفاوت دارد. یعنی زندگی مداوم سیستم. در این نوشتار چنانکه اول نیز گفته شد، نگارنده در مقام برنامه ریز نیست، بلکه در مقام منتقد و تحلیلگر است. پس به گام اول پرداخته می شود؛ و به ناچار گریزی نیز به گام دوم زده می شود. درک فرار مغزها، به لحاظ جامعه شناسی، یک گونه مهاجرت است. (البته اگر هم نباشد نزدیک ترین موضوع به بحث است). از این رو، در آغاز، مفهوم و ماهیت مهاجرت تشریح می شود تا بر پایه آن، مسئله فرار مغزها نیز، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. مهاجرت یکی از پدیده های کلاسیک جمعیت شناسی و مباحث معمول جامعه شناسی است. در فرهنگ بریتانیکا، دو اصطلاح اساسی از نظر مفهومی و دو وجهه اقتصادی نیز از لحاظ تحلیلی دارد.

واژه اول، «به اندازه کافی دور» (significant) است. این مطلب در نگاه اول به فاصله اشاره دارد. البته صرفاً به منزله فاصله جغرافیایی نیست؛ بلکه، تغییرات بافت اجتماعی است. این تغییر، بعضاً منجر به فرهنگ پذیری و تطبیق می شود. واژه دوم، «به اندازه کافی طولانی» (permanent) است. این مورد بر این نکته تاکید دارد که بعد زمانی نیز مطرح است. به این معنی که مهاجر در بطن برهم کنش اجتماعی جامعه جدید وارد می شود.

با توجه به دو نکته فوق مهاجرت تعویض چارچوب حیات اجتماعی است. برای همین است که مهاجرت با تبعید، مسافرت و ماموریت تفاوت دارد. به هر روی در مهاجرت بایستی انتقال از یک بافت و فضا به بافت و فضای جدید صورت گیرد. مطلب دیگر این است که، مهاجرت از بعد اقتصادی و هم اجتماعی بر هر دوی مبدا و مقصد اثرگذار است. یعنی همان گونه که معلول شرایط اقتصادی - اجتماعی است، اثر متقابل نیز می گذارد. علم برنامه ریزی اجتماعی سعی در کنترل و بهینه سازی مسئله مهاجرت در راستای منافع محیط برنامه ریزی دارد.

البته در جمعیت شناسی، همواره معضلات فراوانی در تعریف مهاجر و مهاجرت وجود دارد. متعاقباً، بررسی و تحلیل آمار مهاجرت ها نیز با دشواری روبه روست. به همین صورت نیز، فرار مغزها یک تعریف دقیق و مشخص ندارد. بنابراین آن ابهام ها در این مورد نیز به چشم می خورد. اما مسئله اساسی آمارها و یا تعریف دقیق نیست بلکه درک باطن و کشف بطن واقعیت است که برای ما اهمیت دارد. باطن امر این است که در مملکت ما ذهنیت رفتن، فکر دل کندن، انگیزه پریدن از شاخ وطن و بر شاخه غریب و بیگانه بر نشستن شکل گرفته است. ما مغز فرار ساخته ایم. کم نیستند کسانی که اگر شرایط فراهم شود؛ اقدام به مهاجرت می کنند. صرف رفتن گروهی تحصیل کرده مسئله ما نیست. برای روشن تر شدن موضوع، نیاز به تکمیل تحلیل مفهومی مهاجرت داریم.

عمل مهاجرت دارای دو شرط است. یکم: شرط لازم آن است که انگیزه کافی شکل بگیرد و مبدا نیز دافعه لازم را داشته باشد. مبدا: به این معنا که فرد دارای ماوای اولیه باشد؛ یعنی عضوی از جامعه محسوب شود. از این بابت ماهیت مهاجرت پرندگان با مهاجرت انسان تفاوت دارد. مهاجرت پرندگان جزیی از چارچوب حیات آنها است؛ اما، در مورد انسان ها تعویض چارچوب حیات است. انگیزه: مهاجرت قصدمندی لازم را می طلبد. مهاجر دارای انگیزه کافی و هدف توجیه پذیر باشد. پاشنه آشیل مهاجرت نیز در همین شرط نهفته است. یعنی شکل گیری اراده انسانی برای انجام مهاجرت واضح است که اگر انگیزه شکل نگیرد، مهاجرت منتفی است. حتی اگر مقصدی هم باشد و شرایط نیز فراهم باشد.

دوم: شرط کافی این است که مقصد مهاجرپذیر و شرایط محیطی موافق باشد. مقصد: واضح است که هر مهاجرتی دارای مقصد است. جایی که مهاجر در آن مستقر می شود. این مقصد، از نظر مهاجر بایستی دارای ترجیحاتی باشد که مهاجرت را عاقلانه و مقرون به صرفه می سازد. همچنین مقصد نیز باید مهاجرپذیر باشد. یعنی شرایط مهاجرت فراهم باشد. شرایط محیطی: شرایط مادی، فیزیکی و قوانین مبدا و مقصد بایستی به گونه ای باشد که مانع مهاجرت نشوند.

فرار مغزها یا مغزهای فرار

بنابر مطالب فوق، افرادی مهاجرت خواهند کرد که انگیزه لازم در آنها شکل گرفته باشد؛ و شرایط نیز فراهم باشد. بنابراین ما با دو آمار رو

به رو هستیم:

آمار یکم: جمعیتی که مهاجرت در مورد ایشان مصداق پیدا می کند.

آمار دوم: جمعیتی که دارای انگیزه هستند اما به خاطر شرایط مقصد و شرایط محیطی قادر به مهاجرت نیستند، البته با دیدگاه روانشناسی اجتماعی با یک آمار رسمی هم روبه رو هستیم. جمعیتی که به ظاهر قصد مهاجرت ندارند و حتی ابراز نیز نمی کنند؛ اما اگر در مقام انتخاب کردن قرار گیرند، مهاجرت را برمی گزینند. در چنین وضعیتی، کشش های مبدا، شرایط ایشان در آن و میزان رضایتمندیشان از جامعه به پرسش کشیده می شود. ایشان مهاجران بالقوه هستند.

آنچه به فرار مغزها شهرت یافته است؛ بخشی از آمار اول است، مقصد این گونه مهاجرت ها (فرارها)، کشورهای توسعه یافته و ابرتوسعه یافته (کشورهای شمال) هستند.

کشورهایی که همچون یک سیستم به دنبال انباشت سرمایه های دانایی و انسانی جامعه خودشان هستند. حاصل این انباشت، شکل گیری زمینه های ترقی و توسعه روزافزون است. آن دولت - ملت ها بر مبنای برنامه ریزی اجتماعی و سیاستگذاری کلان، مسیر لازم را برای ورود افرادی که دارای قابلیت های علمی و فنی درخور هستند ایجاد می کنند. در واقع ایشان مطابق تئوری جمعیت شناسی و آینده شناسی اقتصاد از تاکتیک مهاجرت پذیری برای کنترل جمعیت خودشان استفاده می کنند. ایشان به دنبال همگن کردن جمعیت خودشان هستند. این همگن سازی در جهت ایجاد توازن در کیفیت و چگونگی جمعیت و تامین نیروی انسانی لازم است. از یک سو به دست آوردن میزان کافی تخصص و خبرگی (بالفعل و بالقوه) از سوی دیگر افزایش سطح سرمایه انسانی - اجتماعی برای حفظ روند توسعه و بهبود مستمر وضع دولت - ملت. پس، شرط کافی فرار مغزها، اساساً، استراتژی مملکت گردانان کشورهای مقصد است.

ایشان در پی ایجاد یک تعادل بین تمام منابع توسعه و منابع ایجاد آرامش در محدوده جامعه خودشان هستند.

به طور کلی، هر گونه رابطه (سوای بحث قدرت و ملاحظات نظری فلسفه سیاسی)، وقتی برقرار می شود که هر دو سوی آن سود ببرند. در فرایند فرار مغزها، فردی که اهل علم و دانش است، رفاه نسبی، شرایط تحصیل و طی مدارج علمی، موقعیت پژوهش و بعضی آزادی های مورد نظر خود را به دست می آورد و متقابلاً، جامعه مهاجرپذیر، یعنی همان مامن و ماوای فراری های ما، اهداف خود را پیگیری می کند. این دوسویگی سبب رشدنمایی این گونه مهاجرت می شود.

علاوه بر جریان فوق؛ در جامعه امروز ایران، طرق گوناگونی خلق و کشف می شوند؛ که آمار قابل ملاحظه ای از هم وطنانمان، سعی در مهاجرت به آن طرق را دارند. از دیدگاه مدیریت دانایی و سیاستگذاری اجتماعی هر یک از آنها، یکی از سرمایه های بالقوه پیشرفت و توسعه هستند که دل از مملکت بر می گیرند. (فارغ از اینکه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند یا خیر. ) جامعه شناس، در یک نگاه ابعاد خرد و کلان پدیده ها را می بیند. شما نیز به اطرافتان، به خویشاوندان، دوستان و همکارانتان نظاره کنید!

صحیح است که، فرار مغزها برای هر جامعه ای یک فاجعه است زیرا سرمایه های علمی و فنی از دست می روند، سرمایه هایی که برای رشدشان از امکانات همین مملکت استفاده شده است. اما این تنها بخشی از فاجعه است. فاجعه اصلی پراکندگی یک جمعیت است. انفجار از درون فاجعه. فاجعه نه فرار مغزها بلکه، شکل گیری اندیشه فرار است. ما در کشورمان مغز فرار پرورش داده ایم. ذهنیت ضجه آور خیمه برکندن از آب و هوای پارس. فرار مغزها، صرفاً یک سندروم ملی است اما مسئله اساسی و ریشه ای نیست. در سطح ملی با آماری وحشت زاتر روبه رو هستیم. آمار فراریان و مهاجران بالقوه اگر مهاجرت صورت نگیرد؛ آمار مهاجرت ظاهری افزایش نمی یابد؛ اما، دلیل بر نبود مغز فرار نیست. نظریه کوچ مجازی خیلی اوقات مهاجرت به معنای تصدیق مقصد نیست؛ بلکه به معنای نفی مبدا است.به این ترتیب ماندگاری افراد، منجر به کوچ مجازی می شود. ایشان شاید جغرافیای زندگی خود را تغییر ندهند؛ در مقابل، تبدیل به موجوداتی منزوی و به شدت خصوصی گرا می شوند. ایشان به صورت فیزیکی از جامعه جدا نشده اند؛ اما از آن دل کنده اند. ویلان وسیلان، میان زمین و آسمان وامانده اند. وامانده در عذابم انداخته اند! چنین انسانی (مردمی)، نیروهای حیاتی خود را از دست می دهد. شور، شوق و هیجان کافی برای یک حیات مستمر توام با موفقیت، کوشش و تلاش خالصانه را از دست می دهد. وی همراه با یاس و سرخوردگی به روزمرگی خود ادامه می دهد. از این رو به یک ناراضی تبدیل می شود. او دل و جان خویش را از بطن حیات اجتماعی برمی گیرد. به این ترتیب، اسباب مشارکت و نوآوری برچیده می شود. او تفاوتی با یک مهاجر ندارد. کم نیستند کسانی که شغل های پایین و پست، در کشورهای اروپایی و ینگه دنیا را با موقعیت هایی به مراتب بهتر در کشور خودشان ترجیح می دهند. چنان که در روح القوانین آمده است. فردی که در فرانسه بر دار می شود از پاشای عثمانی سعادتمندتر است. هر گاه بخواهیم برای حفظ وضعیت موجود، حتی با نیت خیر و برای سعادت ایشان از انسان ها موجوداتی مطیع، سر به تو و فاقد خلاقیت و قوه انتقاد بسازیم، حتی اگر بهترین برنامه را در سر داشته باشیم، از ایشان عروسک های کوکی و مترسک های جالیزار ساخته ایم. چنین جامعه ای، به فساد می گراید و رو به تباهی می رود. به این ترتیب سبب کوچ مجازی ایشان می شویم. جامعه از درون تهی می شود. چه بسا صداهای بزرگی در کار باشد؛ اما، آن صدا با تلنگری بند می آید چرا که افراد آن جامعه کوچ کرده اند. ایشان خود را مسئول نمی دانند. از گردونه بازی خارجند. صرف موازنه اقتدار و قدرت، شرایط را آرام نشان می دهد.

از دیدگاه مهندسی اجتماعی از نظر نگارنده این سطور، هدف از مهندسی اجتماعی برآورده سازی نیاز اعضای جامعه و یا ایجاد بسترهای لازم این برآورده سازی است به صورت فراگیر، همه جانبه و مداوم. آن شرایط به صورت گذرا و خلاصه دارای سه مرحله اساسی هستند.

نیازهای اولیه و فیزیکی همانند خوراک، پوشاک، بهداشت و مسکن. نیازهای روانی و اجتماعی همانند امنیت، اشتغال، مشارکت و محبت. نیازهای تعالی جویانه همچون خلاقیت، آزادی و عدالت و خودشکوفایی.هنگامی که شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه همسو با موارد فوق نباشد، انسان (همان عضو جامعه، شهروند یا هم وطن) دو راه پیش روی خود دارد: تلاش در جهت تغییر شرایط و محیط یا رفتن از آن جامعه به جامعه دیگر. واضح است که اگر دریابد نمی تواند کاری انجام دهد و امید به تغییر نداشته باشد، تبدیل به یک کوچنده می شود. حال مجازی و یا واقعی. به هر روی شخصیت او در جهت ترقی جامعه شکل نمی گیرد. اساس بحث نه در خود وضعیت حیات جمعی بلکه در نوع برخورد با انسان است. بنابراین برای جلوگیری از تهی شدن جامعه از سرمایه های اصلی و شاید تنها سرمایه های آن، بایستی مسیرها و امکانات لازم را برای تغییر و تحول ایجاد کرد. انسان ها نیازی به رئیس ها ندارند؛ اما وجود مدیران الزامی است.


برای دانلود کلیک کنید

مشاوره روانی کودکان

با سلام پروژه زیر با فرمت word ودر 47 صفحه تهیه و آماده چاپ میباشد....

تحلیل این کار این است که از کودکان بخواهیم از بحران فاصله بگیرند و در خانه خود به کارهای عادی آموزش بپردازند، فعالیت‌های بیرون خانه را گسترش دهند و دوستی‌ها را بیافزایند. والدین باید روی یان موضوع کار کنند که کمک نمایند به بچه‌ها در نظم دادن به زندگی خودشان و نگذارند که طلاق آن‌ها روی تمام فعالیت‌های بچه‌ها سایه بیافکند.
عنوان : مقاله مشاوره روانی کودکان
 
 
فهرست:
 
مقدمه :
بدرفتاری با کودکان
بدرفتاری روانی
بدرفتاری بدنی
تجاوز جنسی به کودکان
روش‌های مشاوره‌ای کلی برای کودکان مورد آزار قرار گرفته
چیزهایی که کودک از بدرفتاری در ذهن دارد
بچه‌های طلاق
اعتراف به واقعیات موجود در از هم گسیختگی ازدواج
رها شدن از کشمکش‌های والدین و فشار روحی و برگزیدن رسوم متعاقب آن
تحلیل شکست
حل مشکلات عصبانتی و سرزنش خود
پذیرش طلاق برای همیشه
رسیدن به امیدهای واقعی در مورد ارتباط افراد خانواده
کودکان در خانواده‌ی جدید
1- مرحله‌ی آغازین
2- مرحله‌ی حد واسط
3- مرحله‌ی پایان
کودکان در خانه‌ی تک والدی
 
مقدمه :
در فصل یک تعدادی از مشکلات مربوط به جامعه‌ی پیچیده‌ی امروز را توضیح دادم، مشلکاتی که کودکان در سال‌های اصلی رشد و نمو خود باید با آن‌ها دست به گریبان شوند. بدیهی است که مشاوران تمام راه‌حل‌ها را برای این مسائل نمی‌دانند اگرچه به نظر می‌رسد مطالب زیادی چاپ می‌شود و کمابیش توسط مشاوران اعمال می‌گردد. در این فصل روش‌های پیشنهادی نویسنده برای کار با این کودکان دارای احتیاجات و مشکلات مخصوص مطرح می‌شود. پیشنهادات شامل مراقبت، چگونگی محیط مشاور، و مهیا نمودن بستری آماده برای احتیاجات کودک است. خواننده ممکن است بخواهد به ضمائم A وB برای طرق مخصوص حل مشکلات رفتاری که ممکن است وابسته به این مسائل اجتماعی باشند مراجعه نماید.
این مسائل شامل: بدرفتاری با کودکان، طلاق، تشکل خانواده پس از طلاق، زندگی با یکی از والکدین، مردم و فوت اعضا خانواده، الکلی، کودکان نان‌آور خانوداه، افراد اوباش و خشونت است.
 
بدرفتاری با کودکان
کنگره‌ی بدرفتاری با کودکان را چنین معرفی می‌نماید: صدمات فیزیکی یا فکری، تجاوز جنسی، بی‌مبالاتی و غفلت در رفتار، بدرفتاری با کودکان زیر سن 18 سال توسط شخصی که وظیفه‌ی آسایش و فراهم آوردن رفاه کودک را در مواقع تهدید و زیان آسایش و رفاه و سلامت کودک دارد، (گروه تحقیقات و سلامت و رفاه اجتماعی ایالات متحده‌ی آمریکا 1975). کمیته‌ی ملی مشاوران مدرسه در آمریکا مقاله‌ای در مورد بیان مطلب بدرفتاریکودکان در سال 1988 منتشر کرد که آن را این طور تعریف می‌کند:
زدن ضربات و تحمیل چیزی اگر تصادفی نباشد بر روی بدن کودک، خسارات روانی مداوم و انکار احتیاجات روانی و فکری او (262)
مثال‌های ذکر شده در این بدرفتاری با کودک شامل: کبودی وسیع، سوختگی، پارگی، تاول یا فشار و استثمار او است، صدماتیکه نمی‌شود توضیح داد مانند: تجاوز جنسی، آزار و اذیت، استثمار، خسارات فکری و روحی مثل دست زدن به او و دعوا در خانه والدین داری مشکلات روانی و رفتاری ظالمانه است.
انجمن ASCA غفلت و بی‌توجهی به کودک را چنین معرفی می‌کند: فراهم نکردن غذای لازم، مراقبت، لباس، پناهنگاه و خانه، سرپرستی در امور، مراقبت پزشکی برای کودک. ص 262 و این رفتار را به عنوان سرپرستی نکردن و بی‌توجهی در امور پزشکی، غیبت غیرقانونی یا غیرعادی از مدرسه، کار بیش از حد، استثمار کودک، سوءتغذیه یا ترک او توضیح می‌دهد. (ASCA 1988)
 علاوه بر این بدرفتاری عبارت است از: رفتار بد روانی، فیزیکی و یا جنسی با کودک. Bachman , Moeller و Moeller در سال 1993 نوشتند که: کشف بدرفتاری روانی بسیار مشکل است اگرچه خلاصه‌ی مطالب آن‌ها 6 دسته بدرفتاری روانی را معرفی می‌نماید:
1- بدنام کردن و خار کردم کودک در رابطه با توانایی‌های او ظرفیت‌های او و خواسته‌های او اظهار نظرهای فکری او.
2- کنار گذاشتن و جدا کردن او از جامعه
3- تهدید
4- توقع زیاد بدون در نظر گفتن سن او
5- اعمال روش‌های سخت؛یرانه شدید و تعرض‌آمیز که از استفاده‌ی زیاد مواد مخدر و الکل حاصل می‌شود.
6- فراهم نکردن مراتب لازم برای کودکانی که از نظر فکری به طور جدی معلول هستند.
Jonison در سال 1990 بدرفتاری فیزیکی را استفاده از وسایل بر روی بدن کودک و ضرر و زیان بافت‌های آن که از سرخی یک سیلی شورع می‌شود و زخم ناشی از حرارت، اشیاء تیز، مواد شیمیایی، یا داروها و موادمخدر می‌داند. مرکز بین‌المللی سوءرفتار با کودکان و غفلت از آن‌ها در ایالات متحده تمجاوز و بدرفتاری جنسی را چنین ارزیابی می‌نماید: کاری که روی یک کودک صورت می‌گیرد توسط یک شخص بزرگ‌تر برای تحریک جنسی کودک و برانگیختن میل جنسی او از طرف تجاوز کننده (در سال 1993 توسط Moeller, Bachmam)
به علت تعاریف مختلف از بدرفتاری با کودکان در جوامع و کشورهای مختلف و از آن جایی خیلی از وقایع مربوط به بدرفتاری با کودکان گزارش نشده است یا بد گزارش شده است، شیوع بدرفتاری با کودکان را نمی‌توان راحت رد یک جا ارزیابی نمود.
به علاوه همان طور که اظهارنامه سلامت روانی هاروارد اشراه می‌کند (جولای 1993ص1) همه‌ی خانواده‌ها یک نوع نظم و روش یکسان و قوانین یکسان در مورد کودکان و برهنگی آن‌ها و لمس کردن و بوسیدن، ندارند.
دو گزارش دولتی از آپارتمان بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده (1996 و 1997) آمار بین‌المللی بدرفتاری با کودکان و غفلت از آن‌ها را برای سال 1995 تهیه نموده است. آن‌ها ارزیابی نموده‌اند که حدود 2 میلیون گزارش بدرفتاری با کودکان از حدود 3 میلیون کودک دیده شده است. علاوه بر این بیش از نصف این گزارش‌های بدرفتاری احتمالی از سوی افراد با مدارک علمی بالا مثل استادان، پزشکان، متخصصان بهداشت روانی، کارکنان مراکز خدماتی اجتماعی و مراقبت از کودکان انجام گرفته است. در بین قربانیان تأیید شده‌ی بدرفتاری غفلت، بیش از 50% هفت ساله یا کوچکتر بوده‌اند و 26% آن‌ها هشت تا دوازده ساله و حدود 21% آن‌ها سیزده تا هجده سال داشته‌اند. تعداد قربانیان بدرفتاری دخترک کمی بیش از پسران است.
بدرفتاری با کودکان در تمام طبقات اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی افراد جامعه دیده می‌شود. در بیشتر مواقع تجاوزکننده یا فرد بدرفتار یکی از افراد فامیل و یا دوستان است که مرد می‌باشد. فرد متجاوز از رشوه، تهدید گناه یا اجبار استفاده می‌نماید تا از سری بودن و نهفته نگه داشتن موضوع اطمینان حاصل کند. برای حمایت فامیل و قوم و خویش یا دوست ممکن است این بدرفتاری انکار گردد یا مخفی نگه داشته شود و این کار از راهنمای گوناگون صورت می‌گیرد، موضوع گزارش نمی‌شود و یا ضبط نمی‌گردد و کودک و خانواده‌ی او با این مورد روبه‌رو نمی‌شوند و کمکی یا معالجه‌ای دریافت نمی‌کنند.
چندین تئوری برای توضیح عوامل دست‌اندرکار بدرفتاری با کودکان مطرح است. خانواده‌ها معمولاً انعطاف‌ناپذیر و مستبد هستند و از هم دورند و از دنیای خارج هم ایزوله و جدا شده‌اند. شاید در آن‌ها تجربه‌ی مشکلات طلاق، ازدواج ، مشکلات و ارتباط بین والدین و کودکان وجود داشته باشد ولی آن‌ها مهارت و استعداد لازم برای مقابله‌ی با آن‌ها را نداشته باشند.
فقر،بی‌کاری، والدینی که قربانی بدرفتاری یکدیگر هستند، تغییرات تنش‌زا مثل جدایی و طلاق و تغییر مکان به محلی دیگری برای زندگی اغلب با بدرفتاری توأم می‌شوند. فاکتورهای اجتماعی مثل پذیرش کشمکش خانوادگی و تنبیه بدنی هم چنین می‌تواند با شیوع بدرفتاری با کودکان همراه گردد. کودکی که مورد بدرفتاری قرار گرفته است اغلب به موارد منفی فکر می‌کند و ممکن است منزوی شود، دیگران او را نپذیرند، مورد غفلت قرار گیرد و تهدید شود.
بدرفتاری روانی
اثر مخرب بدرفتاری روانی در زندگی کودکان به خوبی در تحقیقات و آزمایشات به عمل آمده درج گردیده‌اند. توهین به شخصیت و ارزش شخص، تهدید وارعاب، تنبیه توسط والدین، معلمان و دیگر بزرگترها و قلدری و تهدید توسط بزرگ‌ترها و دیرگ بچه‌ها همه ممکن است با این مشکلات همراه باشند. ندارک مشهود دال بر این است که نتایج بدرفتاری روانی در مشکلات جدی فکری، بی‌نظمی‌های رفتاری و ناهنماهنگی آن و یا هر دو رخ می‌نمایاند. تکنیک‌های مشاوره‌ای مثل مشاوره‌های ازدواج و طلاق، معالجات فامیلی، مداخله‌ی والدین و فرزندان آن‌ها، روش‌های مخصوص کار با خانواده‌هایی که از لحاظ اجتماعی جدا شده‌اند و کنار گذاشته شده‌اند و آموزش علمی برای کمک استادانه و عملی به افراد تحت بدرفتاری روانی پیشنهاد شده‌اند.
از آن جایی که کودکان مورد بدرفتاری قرار گرفته اغلب مشکلات روانی و رفتاری و فکری دارند و باعث می‌شود آن‌ها در کلاس درگیری ایجاد کنند در منابع علمی پیشنهاد شده است که روش‌های روانشناسی بدرفتاری کودکان در مدارس دائمی شوند. معلمان ممکن است در صحبت‌های خود دائماً نام‌های بد، تهدید و تنبیه به کار برند و دوره‌ی تحصیل طوری سازماندهی شود که به پیشرفت‌های درسی بیش از حد تأکید گردد در حالی که از پیشرفت اجتماعی افراد غفلت گردد و از طرف دیگر قلدرهای مدرسه یک فاکتور مهم هستند در گرایش‌ها بچه‌ها به این که از لحاظ رواین مورد تجاوز و تخطی قرار گیرند. مشاوران باید همیشه از امکان وجود بدرفتاری آگاه باشد البته وقتی که با کودکی مواجه‌اند که از مشکلات رفتاری و فکری رنج می‌برد.
بدرفتاری بدنی
کتاب سلامت روانی هاروارد (بدرفتاری با کودکان بخش 1 و 2 سال 1993) نتیجه گرفته است که بدرفتاری فیزیکی دراز مدت کاملاً شناخته نشده است. اثر بدرفتاری و دیگر تأثیرات آن در محیط و فامیل مشکل شناخته می‌شود. اگرچه ارزیابی شده است که حداقل 25% کودکان قربانی بدرفتاری فیزیکی، مشکلات روانی جدی دارند شامل نگرانی‌های مزمن، افسردگی، و گاهی عیوب دستگاه عصبی و مغز. Gaudin , Kurts و ... در سال 1993 گزارش داده‌اند که کودکان قربانی بدرفتاری فیزیکی در تحقیق آن‌ها، بسیاری از مشکلات جدی در مدرسه را تجربه می‌کنند مثل افتادن از دروس، حامگلی در زمان زیر هجده سال، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، نمره‌های پایین در دروس در امتحانات استاندارد ریاضی و زبان و تجدید دوره در یک سال یا همه‌ی سال‌ها 0رفوزه شدن) آن‌ها اشتیاق به تحصیل کمتری دارند و مشکلات رفتاری زیادتری دارند البته در مقایسه با دیگر بچه‌های کلاس شکست در تحصیلات دانشگاهی آشکارترین فاکتور بین کودکان طبقه‌بندی شده در این مورد غفلت است، اگرچه این گروه تجربه‌ی مشکلات شدید رفتاری را ندارند و در کلاس مشکلات سازگاری با محیط به صورت شدید شبیه بچه‌های مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته نیست.
تجاوز جنسی به کودکان
بر طبق تحقیقات Green در سال 1993 کزارش تجاوز جنسی و موارد گزارش شده در ایالات متحده واقعاً در سال 1980 افزایش نشان می‌دهد. تجاوز جنسی به دختران بیشتر از پسران اتفاق می‌افتد. پسران بیشتر د دسترس افراد غریبه هستند و دختران بیشتر قربانی تجاوز افراد خانواده می‌شوند (بدرفتاری با کودکان جلد 1 و 2 – 1993)
کودکان در تماس مکرر با متجاوز مشکلاتشان افزوده می‌شود البته برای باقی ماندن ارتباط و باید هم چنین در این موقع از عهده‌ی آسیب‌های ناشی از تجاوز هم برآیند.
در تحقیقی که او از مطالب علمی موجود نموده است (Green 1993) علائم کوتاه مدت مشاده شده در کودکان مورد تجاوز اغلب شامل ترسو بودن، نگرانی، پریشانی در خواب، بی‌خوابی، کابوس، دوری از چیزهایی که باعث ترس می‌شوند، ناهماهنگی بدنی و دیگر موارد شبیه بی‌نظمی و مشاور روحی و اختلال اعضاء بدن است. علائم پسران مورد تجاوز قرار گرفته است ممکن است شامل اختلالات ارتباطی مثل دروغ گفتن، دزدی، وحشیگری و حمله به دیگر بچه‌ها باشد. (بدرفتاری با کودکان جلد 1 و 2 سال 1993). کودکان با تجاوز شدشید ممکن است انزوا پیشه کنند و اولین مراحل علاوه یک دوره از فراموشی وسواسی شدید به رویا فرو رفتن، در خواب راه رفتن، نقاشی سیاه کشیدن، دوستان خیالی داشتن، در رساله‌ی Green ذکر شده است.
(و به این مطلب اشاره کرده است که بی‌نظمی‌های عدیده‌ی شخصیتی در کودکان این دهه برای اولین بار شناخته شده است و کودکان تقریباً همیشه مورد آزارهای شدید فیزیکی و جنسی قرار می‌گیرند. کمی عزت نفس، افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی ممکن است در کودکان با سن و سال بالاتر دیده شود که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.
اختلال در رفتارهای جنسی غیرعادی نیست و ممکن است به صورت شدید و جلوگیری کنند مثل بازداری جنسی یا اختلال معکوس جنسی بروز نماید. Green نتیجه می‌گیرد که هیچ الگوی رفتاری اختصاصی نمی‌توانند در کودکان تجاوز جنسی را مشخص نمایدو بعضی از موارد ممکن است از خود علائم نشان ندهند. تشخیص باید بر طبق بسیاری از اطلاعات گوناگون صورت گیرد شامل گذشته، ارزیابی از قابل اعتماد بودن چیزهایی که کودک در صحبت‌های خود فاش می‌سازد، ارزیابی روانشناختی، آزمایشات بدنی، ارزیابی‌های  بر طبق عملکرد روانی کودک و ارزیابی عملکرد خانواده‌ی او.
مقاله‌ی سلامت روانی هاروارد (بدرفتاری کودک، ج1 و 2 سال 1993) نتیجه گرفته است که بدرفتاری کودکانی که قربانی تجاوز جنسی و فیزیکی شده‌اند هیچ فرمول خاصی پذیرفته‌شده‌ای دیده نمی‌شود. این مقاله پیشنهاد می‌کند که مداخله‌ی در بحران و مشاوره ممکن است برای یک مورد ساده مفید باشد ولی در نمونه‌های شدیدتر سال‌ها باید معالجه بر روی کودک و افراد خانواده‌ی او صورت گیرد.
تکنیک‌های پیشنهادی برای کار روی کودکان مورد تجاوز قرار گرفته، شامل گوش دادن کامل به جزئیات، روشن کردن کلیه‌ی لغاتی که کودک در جمله‌های خود به کار می‌برد (منظورت چیست؟) یا (به من نشان بده) و بحث در مورد لمس کردن خوب و لمس کردن بد و در نظر داشتن این مورد که کودک حق داشته باشد به یک غیرمعمول بگوید (نه) و هم چینین بتواند صحبت کند با یک بزرگ‌تر مورد اعنماد و هر واقعه بدی که باعث ناراحتی او می‌شود به آن بزرگ‌تر بگوید شاید کودکانی که قربانی تجاوز جنسی بوده‌اند مشکل‌ترین افراد تحت معالجه باشند البته در قمایسه با کودکانی که از لحاظ فکری یا فیزیکی با آن‌ها بدرفتاری شده است. آن‌ها هم مانند بقیه یاد گرفته‌ان که به مردم اعتماد نکنند. آن‌ها توسط افرادی که دوست داشته‌اند شدیداً مورد تعرض قرار گرفته‌اند. مشاور ممکن است اوقات سختی را پیش رو داشته باشد تا اعتماد کودک را برای کمک به او جلب نماید.
مقاله‌ی بهداشت روانی هاروارد (بدرفتاری کودکان جلد 1 و 2 سال 1993) در مورد تحقیق برنامه‌های پیش‌گیری نظر خوبی نداشته است این مقاله نوشته زمانی که روی برنامه صرف شده کم بوده است و مفاهیم ارائه شده مشکل بوده‌اند مخصوصاً برای کودکان کم سن و سال‌تر. تحقیقات انجام شده در محل نشان می‌دهد فقط 10% افزایش در تعداد جواب‌های درست بعد از یک حضور ساده حاصل شده است و بیان نمده که افراد یازده ساله دوست دارند جواب‌های اشتباه بندهند ولی که از آن‌ها پرسیده می‌شود متجاوز شاید کسی باشد که شما را می‌شناسد و آیا شکتس قول و عهده و پیمان در این مورد درست ایست یا نه.
تحقیقات دیگر بر طبق مقاله پیشنهاد می‌نماید که کودکان شاید هنوز خیلی ترس داشته باشند و یا خجالت بکشند که آن را بگویند، و شاید کل این تحقیق و برنامه نگرانی‌هایی ایجاد نماید. نویسنده نتیجه گرفته است که هیچ کس نمی‌داند چگونه تکنیک‌های پیشگیری را به کودکان بیاموزد زیرا تجاوز در حالت‌های گوناگونی چهره‌ی خود را نشان می‌دهد و تحقیقات در مورد آن خیلی محدود بوده است.
 


اخلاق

با سلام خدمت دوستای گلم پروژه زیر با فرمت word در35 برگ آماده چاپ بدور نیاز به ویرایش میباشد...

مقاله اخلاق

کودک در هنگام بازی، درباره فرهنگ و اجتماع خویش، آگاهی کسب می کند و از این طریق خوب یا بد بودن اعمال خود و دیگران را می آموزد، زیرا بازی فعالیتی خشنود کننده است که کودک خودش آن را تنظیم و اجرا کرده و از آن طریق زندگی را درک می کند.

دکتر بهروز بی رشک، روان شناس در گفتگو با خبرنگار ایکانیوز با بیان این مطلب افزود:

بیشتر مهارت های گفتاری، اجتماعی و شناختی را با بازی به کودک می آموزد.

 

عنوان : مقاله اخلاق

 

فهرست:

روش تکامل اخلاق:

1ـ اخلاق یعنی احترام :

2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :

3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :

4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :

5ـ آموزش کلامی :

6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :

7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :

8ـ تعادل استقلال و کنترل :

9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :

10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :

پیش به سوی تکامل اخلاقی :

دروغ

تنبیه

آیا تنبیه کار درستی است؟

استقـلال

نخستین گام به سوی استقلال :

1ـ مانع کنجکاوی سالم نشوید :

2ـ محدودیتها را آموزش بدهید :

3ـ پیشنهادی دیگر بدهید :

4ـ توجه کودکان را جلب کنید‌.

5ـ در صورت امکان رفتار بد کودک را نادیه بگیرید :

6ـ در صورت لزوم جریمه ای برای بدرفتاری در نظر بگیرید :

راه کارهای افزایش اعتماد به نفس در کودکان1 :

انتخاب قصه های مناسب :

نظریه بزرگان در مورد کودکان :

بازی مهمترین عامل اجتماعی شدن کودک :

نظریه دانشمندان در مورد بازی :

نکات علمی :

در مورد نیاز کودک به بازی روی موارد زیر باید تأکید شود:

منبع


روش تکامل اخلاق:

1ـ اخلاق یعنی احترام :

نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.

لازمة احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.

2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :

نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جادة دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.

تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.

مهم این است که به ادامة حرکت او در مسیر تکامل کمک کنیم.

3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :

یکی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در کودکان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.

دکتر کابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی کودک برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با کودکان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یک مادر: «آویزه گوشم کرده ام که بچه های من انسانهایی هستند که حق و حقوقی دارند، عروسک خیمه شب بازی نیستند که با آنها هر طور که بخواهم رفتار کنم.»

رفتار انسانی با کودکان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حکم همین انصاف باید با کودک به اقتضای سن و سال او رفتار کرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با کودک چنان رفتار کرد که احساس کند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.

با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال کنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید که احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب که بچه ها، که در مرحلة تکامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنکه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.

احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.

در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نکنید.

4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :

یکی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.

با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می کنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.

با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.

5ـ آموزش کلامی :

سرمشق شدن و آموزش دادن با آنکه بسیار مهم است، کافی نیست.

فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه کرده اند. آموزشهای کلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. کودک هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینکه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی که در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.

این پنجمین نکته مهم روش تکامل اخلاقی است. با کلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل کنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش کلامی نیازی به کامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می کنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می کنم، شما هم اشتباه می کنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»

پدر و مادر می توانند بی آنکه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی کنند، گوش کنند و اندرز بدهند.

با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاکت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان کمک می کنیم به کمک استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب کنند.

6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :

به فرزندان باید یاد داد که: الف) وقت خودشان را صرف فکر کردن کنند.

ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.

کودک به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به کمک ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فکر کردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت کردن او را در راه تکامل کمک کنیم.

دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.

7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :

آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کنند. اما لازمة تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.

مواظبت از خود و اموالشان، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.

آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل کافی برای کمک به دیگران پیدا می کنند، عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.

8ـ تعادل استقلال و کنترل :

دادن آزادی کلیدی است که درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به کنترل و این یکی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.

بچه ها هم در کودکی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.

هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند کنترل او نیست. هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند.

می دانیم که بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نکنید که فرزند شما به کنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر کافی مورد مراقبت و کنترل قرار نمی گیرند. استقلال و کنترل در موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.

9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :

محبتی که کودک را در کسب یک تصویر ذهنی مناسب کمک می کند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتکای به نفس و قدرت می بخشد.

عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است که می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت کمک کند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها کمک کنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از کارشان احساس غرور و افتخار کنند که این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی کنیم که آنها را به خاطر آنچه هستند قبول کنند.

می توانیم کیفیات خوب و نقاط قوتشان را که خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شکایت و انتقاد می کنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.

به فرزندانتان محبت و توجه کنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف کنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند که می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.

به آنها کمک کنیم تا احساس عشق و محبت کنند.

10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :

برای تربیت اخلاقی کودکان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یک سکه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور کمک می کند.

با ایجاد توانایی درک نقطه نظرهای دیگران و با کمک به حصول توافقی که نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی کودک کمک کند.

 برای دانلود فایل بر روی دانلود کلیک کنید....

دانلود

نماز

با سلام پروژه زیر با فرمت word در 40 برگ برای شما عزیزان تهیه شده بدون نیاز به ویرایش آماده چاپ میباشد.

نماز

نماز، اساسی‌ترین رشته الفت و عالی‌ترین عامل محبت بین بندگان و حضرت حق است. نماز، نور دل و صفای قلب و روح و جان است و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح است.

نماز همچون ریسمانی است که تمام هستی انسان را به ملکوت هستی پیوند می‌دهد. نماز، پناه بی‌پناهان، سنگر جهادگردان، گلستان روح افزای عاشقان، چراغ سحر مشتاقان، نور وجود عارفان، آرامش دل بینایان و سیر کمال آگاهان است.

نماز، زنده کننده جان، ظهور دهنده حیات جاودان، راز و نیاز دردمندان روشنی راه رهروان، نور دیده بیداران، دلیل گمراهان امید امیدواران، سر حقیقی سحر خیزان و دستگیره نجات انسان است. 

 

موضوع: نماز

فهرست مطالب

کلام نخست 1

1- عبادت 2

1-1مفهوم عبادت : 2

1-2 نماز بهترین عبادت: 2

1-3سفارش موکد امامان بر نماز: 2

2- نماز در آینه حیات محمد (ص) 2

3- آثار نماز 2

3-1 انواع نماز از حیث اثرگذاری 2

3-2 آثار نماز در از بین بردن غم و اندوه 2

3-3 آثار نماز در زنده کردن خصلتهای عالی انسانی 2

4- اصول اجتماعی نماز 2

5- نماز جماعت 2

6- نماز شب 2

7 – اضاعه نماز 2

1-7 ضایع نماز کنندگان نماز 2

2-7 استخفاف نماز 2

3-7 اعراض از نماز 2

کلام آخر 2

منابع و ماخذ 21

اهمیت ویژه نماز، باعث شده که در این رساله به جنبه‌های مختلف آن بپردازیم.

البته پر واضح است که سخن راندن در باب این سر الهی، کاری بس دشوار بوده و با این چند صفحه نمی‌توان حق مطلب را ادا نمود بنابراین در این رساله، به برخی جنبه‌ها و آثار نماز پرداخته شده و از بررسی دیگر جنبه‌های آن صرفنظر کرده‌ایم. امیدواریم که این مطالب برای تشنگان دانش و عاشقان نیایش، مفید و سودمند باشد.

مفهوم عبادت : 

هر جنبنده‌ای که در زمین و آسمان است خداوند را تسبیح می‌کند. قرب به خدا تنها به وسیله یا دو ذکر حاصل می‌شود و به وسیله نیایش اوست که حجابهای حائل بین او و بنده‌اش بر طرف می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید رعد با حمدش خدا را  تسبیح می‌کندو و بدین جهت آواز هول انگیز رعد را تسبیح خوانده که زبانی گویا را مجسم کند. حتی گیاهان و درختان نیز خدا را ستایش می‌کنند.

از امام سجاد روایت شده: مرغان هر صبحگاه خدا را تسبیح نموده، قوت و غذای روزشان را مسئلت می دارند. و این همان تسبیح صبحگاهی است. خداوند در سوره ق آیه 39 می‌فرمایند: پس در برابر  آنچه می‌گویند خویشتن داری کن و به حمد پروردگار خود تسبیح‌گوی، هم قبل از طلوع خورشید و هم قبل از غروب.

 این آیه دستور می‌دهد که خداوند را از آنچه درباره‌اش می‌گویند تسبیح کند و منزه بدارد. تنزیهی که توام با حمد او باشد. و حاصلش این است که می‌خواهد هر نقصی را از او دور بدارد. تسبیح قبل از طلوع آفتاب می‌تواند نماز صبح و قبل از غروب، نماز عصر باشد.

به طوری که تاریخ نشان می‌دهد، مسئله خضوع در برابر کسی به عنوان ربوبیت، مسئله‌ای است که همواره همراه با بشر بوده. ولی پرستش خداوند تنها برای این که سزاوار پرستیدن است، فقط از خواص انبیا می باشد. دعوت و دعای بندگان عبارت است از این که بنده خدا با خواندن پروردگارش رحمت و عنایت او را به سوی خود جلب می‌کند. و خواندنش این است که خود را در مقام عبودیت و مملوکیت و اتصال به مولای خویش قرار داده  و اعلام تبعیت و بندگی می کند. وقتی انسان می داند که برای این جهان، خالق و خدایی وجود دارد که با علم و قدرت همه چیز را آفریده چاره‌ای جز این ندارد که در برابر او خاضع گردد و این معنای عبادت است.


هنگام خرید لطفا مشخصات و آدرس ایمیل خود را با دقت وارد کنید چون یک نسخه از لینک دانلود به آدرس ایمیل وارد شده هنگام خرید ارسال می شود . آدرس ایمیل با www. آغاز نمی شود .

دانلود

بررسی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها

با سلام خدمت دوستان گلم پروژه زیر بافرمت wordدر36صفحه تهیه بدون نیاز به ویرایش آماده چاپ میباشد.....

بررسی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها در حقوق موضوعه

یکی از اصول اولیه و مسلّم حقوق جزا، اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها می‌باشد و منظور از این اصل بطور خلاصه اینست که:

اولاً: هیچ عملی جرم نیست مگر آنکه قبلاً از طرف مقنن به این صفت شناخته شده باشد؛

 

موضوع:

بررسی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها در حقوق موضوعه

فهرست

عنوان صفحه

چکیده.......................................................................................................1

مقدمه.......................................................................................................2

فصل اول : اصل قانونی بودن جرایم ومجازاتها و سیر تحول آن در تاریخ.....................7

 فصل دوم : توجیه و اهمیت اصل قانونی بودن جرایم و مجازتها و بازتاب آن در 

حقوق کیفری موضوعه ................................................................................11

گفتار اول :  وجاهت و اهمیت اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها..........................13

 مبحث اول : وجاهت اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها..................................13

مبحث دوم : اهمیت اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها .....................................14

گفتار دوم : اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها در حقوق اسلام ...........................16

مبحث اول : کتاب ........................................................................................16

مبحث دوم : سنت ......................................................................................17

مبحث سوم : قاعده قبح عقاب بلا بیان ............................................................18

فصل سوم : بازتاب تقنینی در سطح حقوقی کیفری تطبیقی و حقوق بین الملل

......................................................................................................21

گفتار  اول : بازتاب تقنینی در سطح کیفری حقوق تطبیقی...................................21

گفتار دوم : بازتاب تقنینی در سطح کیفری حقوق بین الملل.................................22

گفتار سوم : بازتاب اصل در حقوق کیفری ایران ...................................................23

گفتار چهارم :  اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها در قوانین ایران بعد از پیروزی  انقلاب اسلامی .......................................................................................................24

فصل چهارم : تحولات اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها .......................................28

گفتار اول : دلیل علمی تحولات .........................................................................28

گفتار دوم : دلیل سیاسی تحولات .....................................................................29

گفتار سوم : دلایل ناشی از توسعه اختیارات قوه مجریه..........................................31

نتیجه گیری....................................................................................................32

منابع و مآخذ...................................................................................................34

 

چکیده

یکی از اصول اولیه و مسلّم حقوق جزا، اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها می‌باشد و منظور از این اصل بطور خلاصه اینست که:

اولاً: هیچ عملی جرم نیست مگر آنکه قبلاً از طرف مقنن به این صفت شناخته شده باشد؛

دوماً: هیچ مجازاتی ممکن نیست مورد حکم قرار گیرد مگر آنکه قبلاً از طرف مقنن برای همان جرم وضع شده باشد؛

سوماً: هیچ محکمه‌ای صالح برای رسیدگی به جرمی نیست مگر آنکه قانون، صلاحیت آن محکمه را برای رسیدگی به آن جرم شناخته باشد؛ چهارماً: هیچ حکمی از محکمه صالح علیه متهمی صادر نخواهد شد مگر پس از رسیدگی ومحاکمه، آنهم در شرایط پیش بینی شده در قانون صورت گیرد. به نظر می‌رسد این اصل خود جزئی از اصل قانونی بودن حقوق جزا است و اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ممکن است این توهم را بوجود آورد که این اصل فقط در حقوق جزای ماهوی مؤثر و در سایر قسمت‌ها از جمله آیین دادرسی کیفری تأثیری ندارد در حالیکه در آیین دادرسی کیفری هم اقدامات و رسیدگی‌ها و سایر موارد باید طبق مقررات و اصول قانونی باشد.

کلید واژه :

جرم ، ، مجازات ،شخصی بودن ، قانونی بودن ، محکمه ،متهم ، مسئولیت 

 

 

مقدمه

 با تمام اهمیتی که دانشمندان مکتب کلاسیک برای اصل قانونی بودن قائل هستند، معهذا این اصل در دوران قدیم ناشناخته بود در حقوق دول باستانی،1 در حقوق رم، در حقوق قرون وسطی و حتی در حقوق دوران رنسانس سوابقی2 از این اصل دیده نمی‌شود یک ضرب المثل قدیمی فرانسوی حاکی است: مجازات‌ها دلخواه و خودسرانه است به این معنی که قضات به هنگام صدور رأی از قانون خاصی مجبور به تبعیت نبودند و در رسیدگی از اختیارات فراوان برخوردار بودند تا اواخر قرن 18 در کلیه ممالک دنیا حکمرانان و قضات برای تعقیب مخالفین نظم عمومی و مجرمین تابع هیچ اصل و قاعده نبودند، جنایات زیادی روی می‌داد و چه بسا بخاطر سرقت جزئی شخص را اعدام می‌گردند. این شقاوت‌ها و سفاکی‌ها که بنام عدالت انجام می‌گرفت موجی از مخالفت را برانگیخت، دانشمندان و فلاسفه قرن 18 به مخالفت با این خشونت‌ها برخواستند. در رأس دانشمندان افرادی چون بکاریای ایتالیایی، بنتام انگلیسی، روسو و منتسکیوی فرانسوی قرار داشتند3 و معتقد بودند اولاً باید بین اعمال ارتکابی و محازات آنها تناسبی وجود داشته باشد دوماً اعمال ضد اجتماعی و مجازات آن به اطلاع عامه رسیده باشد سوماً اجرای عدالت تحت نظم و قاعده صحیح باشد. این اعتقادات و حرکت دانشمندان با انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 جامعه عمل پوشید و برای اولین بار مقنن فرانسوی در ماده 8 اعلامیه حقوق بشر آنرا تصویب کرد و این اصل از آنجا به سایر کشورها سرایت پیدا کرد. اعلام این اصل انعکاس وسیعی در همه عالم داشت و خواه در مجموعه‌های جزایی و خواه در قوانین اساسی غالب کشورها بعنوان اصلی مسلم پذیرفته شد متعاقب این اصل، اعلامیه جهانی حقوق بشر که در 1948 منتشر شد در موارد مختلف خود بیشتر به تجزیه این اصل پرداخت.1 

اما در اسلام و ایران این اصل سابقه طولانی‌تری دارد که بعد از ورود اسلام به ایران و اجرای احکام و قوانین اسلامی، این اصل در ضمن قواعد و آیات فراوانی که در محاکم اسلامی جاری می‌شد وجود داشت از جمله:

هنگام خرید لطفا مشخصات و آدرس ایمیل خود را با دقت وارد کنید چون یک نسخه از لینک دانلود به آدرس ایمیل وارد شده هنگام خرید ارسال می شود . آدرس ایمیل با www. آغاز نمی شود .

دانلود