با سلام خدمت دوستای گلم پروژه زیر با فرمت word در35 برگ آماده چاپ بدور نیاز به ویرایش میباشد...
کودک در هنگام بازی، درباره فرهنگ و اجتماع خویش، آگاهی کسب می کند و از این طریق خوب یا بد بودن اعمال خود و دیگران را می آموزد، زیرا بازی فعالیتی خشنود کننده است که کودک خودش آن را تنظیم و اجرا کرده و از آن طریق زندگی را درک می کند.
دکتر بهروز بی رشک، روان شناس در گفتگو با خبرنگار ایکانیوز با بیان این مطلب افزود:
بیشتر مهارت های گفتاری، اجتماعی و شناختی را با بازی به کودک می آموزد.
عنوان : مقاله اخلاق
فهرست:
روش تکامل اخلاق:
1ـ اخلاق یعنی احترام :
2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :
4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :
5ـ آموزش کلامی :
6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :
8ـ تعادل استقلال و کنترل :
9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :
10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :
پیش به سوی تکامل اخلاقی :
دروغ
تنبیه
آیا تنبیه کار درستی است؟
استقـلال
نخستین گام به سوی استقلال :
1ـ مانع کنجکاوی سالم نشوید :
2ـ محدودیتها را آموزش بدهید :
3ـ پیشنهادی دیگر بدهید :
4ـ توجه کودکان را جلب کنید.
5ـ در صورت امکان رفتار بد کودک را نادیه بگیرید :
6ـ در صورت لزوم جریمه ای برای بدرفتاری در نظر بگیرید :
راه کارهای افزایش اعتماد به نفس در کودکان1 :
انتخاب قصه های مناسب :
نظریه بزرگان در مورد کودکان :
بازی مهمترین عامل اجتماعی شدن کودک :
نظریه دانشمندان در مورد بازی :
نکات علمی :
در مورد نیاز کودک به بازی روی موارد زیر باید تأکید شود:
منبع
روش تکامل اخلاق:
1ـ اخلاق یعنی احترام :
نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.
لازمة احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.
2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جادة دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.
تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.
مهم این است که به ادامة حرکت او در مسیر تکامل کمک کنیم.
3ـ به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :
یکی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در کودکان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.
دکتر کابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی کودک برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با کودکان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یک مادر: «آویزه گوشم کرده ام که بچه های من انسانهایی هستند که حق و حقوقی دارند، عروسک خیمه شب بازی نیستند که با آنها هر طور که بخواهم رفتار کنم.»
رفتار انسانی با کودکان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حکم همین انصاف باید با کودک به اقتضای سن و سال او رفتار کرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با کودک چنان رفتار کرد که احساس کند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.
با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال کنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید که احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب که بچه ها، که در مرحلة تکامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنکه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.
احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.
در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نکنید.
4ـ سرمشق شوید و درس بدهید :
یکی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می کنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.
با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.
5ـ آموزش کلامی :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنکه بسیار مهم است، کافی نیست.
فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه کرده اند. آموزشهای کلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. کودک هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینکه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی که در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.
این پنجمین نکته مهم روش تکامل اخلاقی است. با کلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل کنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش کلامی نیازی به کامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می کنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می کنم، شما هم اشتباه می کنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»
پدر و مادر می توانند بی آنکه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی کنند، گوش کنند و اندرز بدهند.
با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاکت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان کمک می کنیم به کمک استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب کنند.
6ـ به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :
به فرزندان باید یاد داد که: الف) وقت خودشان را صرف فکر کردن کنند.
ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.
کودک به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به کمک ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فکر کردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت کردن او را در راه تکامل کمک کنیم.
دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :
آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کنند. اما لازمة تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.
مواظبت از خود و اموالشان، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.
آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل کافی برای کمک به دیگران پیدا می کنند، عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.
8ـ تعادل استقلال و کنترل :
دادن آزادی کلیدی است که درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به کنترل و این یکی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.
بچه ها هم در کودکی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.
هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند کنترل او نیست. هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
می دانیم که بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نکنید که فرزند شما به کنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر کافی مورد مراقبت و کنترل قرار نمی گیرند. استقلال و کنترل در موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9ـ به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :
محبتی که کودک را در کسب یک تصویر ذهنی مناسب کمک می کند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتکای به نفس و قدرت می بخشد.
عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است که می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت کمک کند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها کمک کنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از کارشان احساس غرور و افتخار کنند که این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی کنیم که آنها را به خاطر آنچه هستند قبول کنند.
می توانیم کیفیات خوب و نقاط قوتشان را که خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شکایت و انتقاد می کنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.
به فرزندانتان محبت و توجه کنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف کنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند که می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.
به آنها کمک کنیم تا احساس عشق و محبت کنند.
10ـ با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :
برای تربیت اخلاقی کودکان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یک سکه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور کمک می کند.
با ایجاد توانایی درک نقطه نظرهای دیگران و با کمک به حصول توافقی که نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی کودک کمک کند.
برای دانلود فایل بر روی دانلود کلیک کنید....
با سلام خدمت دوستان گلم پروژه زیر بافرمت wordدر41صفحه تهیه بدون نیاز به ویرایش آماده چاپ میباشد.....
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون و لا تکونوا کالذین نسواالله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون لا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون».
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید; و هرکسى باید بنگرد که براى فردا [ى خود] از پیش چه فرستاده است و[باز] از خدا بترسید. در حقیقت خدا به آن چه مىکنید آگاه است.و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنانرا دچار خودفراموشى کرد; آنان همان نافرماناناند. دوزخیان بابهشتیان
موضوع:
یاد خدا و قرب و نزدیکی به خدا
فهرست مطالب
مقدمه :
چهار نوع قرب در آیات قرآن
علت نزدیکى انسان به خدا
نقش شفاعت و توسل در قرب به خدا
قرب به خدا
سیر انسان به سوى قرب خدا
نفى استقلال از غیر خدا
مراتب قرب به خدا
کمال درتقرب به خدا
کمال در تقرب به خدا
راه تقرب به خدا
الف توجه (عامل اثباتى)
ب محبت (عامل اثباتى)
ج- نفى دلبستگىها (عامل سلبى)
دنیا طلبان و آخرت طلبان
نیاز انسان به محبتخدا
راه تقویت محبتبه خدا
عوامل مؤثر در تزکیه زکات (صدقه)
روزه شرط حصول تقوى
عبادت خدا
راه رسیدن به قرب الهى
اشاره
میل فطرى نیازمند راهنمایى و هدایت است.
راه رسیدن به قرب الهى
ذو مراتب بودن معارف الهى
راه شناسایى تفصیلى قرآن
فلسفه احتیاج به امام
درجات معرفت و همت مؤمنان
نتیجه گیری :
یاد مرگ و ذخیره براى آخرت
پىنوشت:
منابع و ماخذ :
مقدمه :
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون و لا تکونوا کالذین نسواالله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون لا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون».
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید; و هرکسى باید بنگرد که براى فردا [ى خود] از پیش چه فرستاده است و[باز] از خدا بترسید. در حقیقتخدا به آن چه مىکنید آگاه است.و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنانرا دچار خودفراموشى کرد; آنان همان نافرماناناند. دوزخیان بابهشتیان یکسان نیستند، بهشتیانند که کامیابانند».
گرچه همه دستورها براى تهذیب است ولى این آیات مبارکه ارتباطمستقیمى با تهذیب نفس دارد. هر خطرى که دیگران را به کام کشددر اثر نسیان نفس است، لذا فرمود: «یا ایها الذین آمنوااتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله» آن گاهفرمود نظیر کسانى نباشید که خدا را فراموش کردهاند بلکه همچون کسانى باشید که به یاد خدایند. اولیا به یاد خدایند و خداهم به یاد آنهاست و آنها را هم به یاد خودشان متذکر مىکند.کفار و منافقان از خدا غفلت کردند خدا هم آنها را از خودشاناغفال کرده است. اینکه فرمود: «یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد» آن گاه فرمود: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله» یعنى مانند این گروه نباشیدیعنى نظیر گروه دیگر باشید. این که فرمود: «لقد کان لکم فىرسول الله اسوة حسنة» یا در باره حضرت ابراهیم سلام اللهعلیه فرمود: او اسوه شماستیعنى مانند اینها باشید. قرآن نمىفرماید خدا را فراموش نکنید که بشود یک دستور العمل خشک ویک اصل کلى، بلکه مىفرماید: مانند آنان که خدا را فراموشکردند نباشید; یعنى عدهاى بودند که خدا را فراموش کردند و بهدام نفاق و کفر افتادند و به سرنوشتشان هم رسیدند. این، بهاصطلاح همان بیان قاعده استبه ذکر موردش که اکتفا به یک امرعلمى محض. پس از این طرف هم کسانى هستند که به یاد خدایند وخدا هم به یاد آنهاست که فرمود: «فاذکرونى اذکرکم» و کسانىهستند که به یاد خدایند و خداوند آنها را به یاد خود آنهاانداخته است که: الیوم هم «اشهدهم على انفسهم» هست. امروزهم کسانى هستند که خدا آنها را به یاد خود آنها انداخت و خودآنها را نشان خودشان داد. نه این «و لا تکونوا کالذین نسواالله فانسیهم انفسهم» تاریخ برمىدارد و نه آن «اشهدهم علىانفسهم». اینها قضایاى تاریخى نیست که در فلان سال شمسى یاقمرى یا میلادى اتفاق افتاده باشد، اگر کار مال روح است نسیانروح یا یاد روح منزه از زمان و مکان است. آنها که خودشان رافراموش مىکنند یا به یاد خودشان هستند این در افق زمان نیست.قهرا آن «اشهدهم على انفسهم» در یک جناح، و این «انسیهمانفسهم» در جناح دیگر است.این که به ما فرمود: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله» یعنىکونوا کالذین اشهدهم على انفسهم. امروز هم هستند کسانى که خداآنها را نشان خودشان مىدهد و آنها خودشان را مىبینند; یعنى ازراه خودشناسى به یاد حق مىرسند. آیه ۱۰۵ سوره مائده، طبق بیانسیدنا الاستاد علامه طباطبائى رضوان الله تعالى علیه بهمنزله شرح این آیه استیعنى «یا ایها الذین آمنوا علیکمانفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم» به منزله شرح این آیه است.
چهار نوع قرب در آیات قرآن
شما تقریبا این چهار دسته آیهرا در قرآن کریم به یاد دارید که درباره این است که خدا بهانسان نزدیک است، فقط با انسان سخن مىگوید: دسته اول این استکه شما دعا کنید خدا نزدیک است: «و اذا سالک عبادى عنى فانىقریب اجیب دعوة الداع اذا دعان» در همین آیه مبارکه هفتمورد خدا از خود به ضمیر متکلم وحده یاد مىکند. آن قدر مسالهقرب خدا مطرح است که گرچه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلمدر سؤال واسطه است اما در جواب، دیگر واسطه نیست، چوننفرمود: اذا سالک عبادى عنى فقل انى قریب بلکه فرمود: اگر از تو سؤالکردند من خودم جواب مىدهم براى این که من به تو از تو نزدیکترم، به آنها از آنها نزدیکترم، به سؤال از خود سؤال نزدیکترمو امثال آن. نشانه قرب را در همین نحوه جواب فهماند، دیگرنفرمود تو در جواب آنها بگو از تو سؤال مىکنند ولى من جوابمىدهم. این دسته اول آیات که فقط اصل قرب را مىفهماند. دسته دوم آیات این است که در سوره مبارکه واقعه مىفرماید افراد وپرستارانى که در بالین محتضر هستند نگراناند، خدا مىفرماید:شما با این که به بیمار نزدیکاید من از شما به او نزدیکترم:«و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون» یعنى و هو یبصر اماو لکنهم لا تبصرون یعنى نه این که نه شما مىبینید نه او مىبیند اوالان در یک حالى است که ما را خوب درک مىکند، ما را خوبمىشناسد، اما شما نمىدانید که ما یعنى من با مامورانم به اینمحتضر از شما که در بالین او هستید نزدیکترم. دسته سوم آیاتکه نزدیکى بیشتر را مىرساند همان است که در سوره مبارکه «ق»مشخص کرد و فرمود: «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس بهنفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» در این نوع سوم سخن ایننیست که خدا به ما از دیگران نزدیکتر استبلکه سخن بر این استکه خدا به ما از آن رگ حیات ما نزدیکتر است. نوع چهارم همان است که در سوره مبارکه انفال آمده است که خدابه ما از خود ما نزدیکتر است «و اعلموا ان الله یحول بینالمرء و قلبه». خوب قلب ما همان حقیقت ماست، منظور این جرممادى که هر انسان یا هر حیوانى دارد که نیست. این که خدا فرمودحرف ما را کسى درک مىکند که داراى قلب باشد: «لمن کان له قلباو القى السمع و هو شهید» کسى که داراى دل باشد حرف ما رادرک مىکند منظور این قلب مادى که نیستخوب این قلب مادى راهمه دارند و ممکن است قلب یک انسان منافق یا کافر را وقتىمتخصص قلب معاینه مىکند بگوید این قلب سالم است، اما قرآندر باره همین فرد مىفرماید: «فى قلوبهم مرض» پس منظور قلبمادى نیست، قلب انسان همان روح انسان است، همان است که یا طیبو طاهر استیا معصیتکار که: «و من یکتمها فانه آثم قلبه»خوب، پس قلب ما همان حقیقت ماست چیز دیگر نیست در کریمه سورهانفال هم فرمود: «و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه»یعنى بین ما و خود ما احاطه حق حائل است پس چیزى براى خود مانمىماند.
هنگام خرید لطفا مشخصات و آدرس ایمیل خود را با دقت وارد کنید چون یک نسخه از لینک دانلود به آدرس ایمیل وارد شده هنگام خرید ارسال می شود . آدرس ایمیل با www. آغاز نمی شود .